خاله سوسکه که از تنهایی خسته شده است، تصمیم می گیرد از لانه اش بیرون برود تا با دیگران آشنا شود. در راه، بقال، قصاب و لحاف دوز به او پیشنهاد ازدواج می دهند. اما او نمی پذیرد تا به آقا موشه می رسد و پیشنهاد او را قبول می کند. یک روز که خاله سوسکه در آب می افتد و سرما می خورد، آقا موشه تصمیم می گیرد برای او آش درست کند. اما در ظرف آَش می افتد و دست و پایش می سوزد. دوستان و همسایگان به کمک آنها می آیند.آقا موشه و خاله سوسکه از اینکه دوستانی به این خوبی دارند خوشحال می شوند.
خاله سوسکه
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
خاله سوسکه که از تنهایی خسته شده است، تصمیم می گیرد از لانه اش بیرون برود تا با دیگران آشنا شود. در راه، بقال، قصاب و لحاف دوز به او پیشنهاد ازدواج می دهند. اما او نمی پذیرد تا به آقا موشه می رسد و پیشنهاد او را قبول می کند. یک روز که خاله سوسکه در آب می افتد و سرما می خورد، آقا موشه تصمیم می گیرد برای او آش درست کند. اما در ظرف آَش می افتد و دست و پایش می سوزد. دوستان و همسایگان به کمک آنها می آیند.آقا موشه و خاله سوسکه از اینکه دوستانی به این خوبی دارند خوشحال می شوند.
توضیحات: