فرج پدر و مادرش را از دست داده است و با برادرانش زندگی میکند. پس از مرگ پدر فرج که ارباب ده بود، برادرانش به مردم حتى به فرج ستم میکنند. فرج از ظلم و ستم آنها به ستوه مىآید، از شهر خود اردبیل فرار مىکند و به آستارا مىرود. در آستارا با مرد ماهیگیری به اسم "استابرار" آشنا مىشود. او فرج را به خانه ی خود مىبرد و اسم او را در مدرسه مىنویسد. فرج صبح ها به مدرسه میرود و شب ها ماهیگیری میکند. چند سال بعد، "استابرار" در دریا غرق مىشود و فرج مسئولیت خانواده "استابرار" را به عهده مىگیرد.
خاطرات فرج
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
فرج پدر و مادرش را از دست داده است و با برادرانش زندگی میکند. پس از مرگ پدر فرج که ارباب ده بود، برادرانش به مردم حتى به فرج ستم میکنند. فرج از ظلم و ستم آنها به ستوه مىآید، از شهر خود اردبیل فرار مىکند و به آستارا مىرود. در آستارا با مرد ماهیگیری به اسم "استابرار" آشنا مىشود. او فرج را به خانه ی خود مىبرد و اسم او را در مدرسه مىنویسد. فرج صبح ها به مدرسه میرود و شب ها ماهیگیری میکند. چند سال بعد، "استابرار" در دریا غرق مىشود و فرج مسئولیت خانواده "استابرار" را به عهده مىگیرد. بعد از چند سال به اردبیل مىرود و در آنجا معلم مىشود و به ده خود برمىگردد و پى مىبرد که مردم به خانه ى برادرانش ریخته اند و از آنها انتقام گرفته اند.
توضیحات: