زن تاجر دختری زیبا و بازیگوش دارد که با شیطنت هایش مادر را خسته می کند. روزی سیمرغی از بام خانه شان پرواز می کند. زن تاجر به شوخی می گوید ای سیمرغ من از دخترم خسته هستم، کاش او را با خود ببری. از آنجا که سیمرغ زن جادوگری است دختر را با خود به جنگل می برد. در همسایگی آنها تاجر جوانی که جولا نام دارد و عاشق دختر است. از نبود او نگران می شود و دنبال دختر به جنگل می رود و او را از دست جادوگر نجات می دهد.
جوان جولا و دختر تاجر
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
زن تاجر دختری زیبا و بازیگوش دارد که با شیطنت هایش مادر را خسته می کند. روزی سیمرغی از بام خانه شان پرواز می کند. زن تاجر به شوخی می گوید ای سیمرغ من از دخترم خسته هستم، کاش او را با خود ببری. از آنجا که سیمرغ زن جادوگری است دختر را با خود به جنگل می برد. در همسایگی آنها تاجر جوانی که جولا نام دارد و عاشق دختر است. از نبود او نگران می شود و دنبال دختر به جنگل می رود و او را از دست جادوگر نجات می دهد.
توضیحات: