مشهدى باقر و سه پسرش چشم به زمین مردان دارند و سعی میکنند هر طوری شده با تهمت زدن به او مردان را وادار به فروش زمین و ترک دهکده کند. مردان شبی که گرگها به گلهی مشهدی باقر میزنند با تفنگ خود گرگها را از بین میبرد و جان پسر مشهدى باقر را نجات میدهد. مشهدى باقر از این کار مردان شرمنده میشود و رفتارش را تغییر میدهد.
تفنگ کهنه
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
مشهدى باقر و سه پسرش چشم به زمین مردان دارند و سعی میکنند هر طوری شده با تهمت زدن به او مردان را وادار به فروش زمین و ترک دهکده کند. مردان شبی که گرگها به گلهی مشهدی باقر میزنند با تفنگ خود گرگها را از بین میبرد و جان پسر مشهدى باقر را نجات میدهد. مشهدى باقر از این کار مردان شرمنده میشود و رفتارش را تغییر میدهد.
توضیحات: