نوبر و برادرش که خیلی زود یتیم شدهاند با هم زندگی می کنند. برادر نوبر کار میکند، اما دستمزدش کفاف زندگی آنها را نمیدهد و همسایهها به آنها کمک میکنند. بچهها بعضی وقتها به زندگی نوبر که بدون کنترل دائم پدر و مادر بود غبطه میخوردند. آن زمستان دو روز پشت سر هم برف میبارد و همسایهها از نوبر و برادرش غافل میشوند و نوبر در اثر سرمای شدید میمیرد. به همراه شعری با عنوان "موج".
تجربه نخستین مرگ
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
نوبر و برادرش که خیلی زود یتیم شدهاند با هم زندگی می کنند. برادر نوبر کار میکند، اما دستمزدش کفاف زندگی آنها را نمیدهد و همسایهها به آنها کمک میکنند. بچهها بعضی وقتها به زندگی نوبر که بدون کنترل دائم پدر و مادر بود غبطه میخوردند. آن زمستان دو روز پشت سر هم برف میبارد و همسایهها از نوبر و برادرش غافل میشوند و نوبر در اثر سرمای شدید میمیرد. به همراه شعری با عنوان "موج".
توضیحات: