بافنده تنها

حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع

"سلانس مارنر" بافنده تنهایى است که بعد از اخراج از کلیسایى که در آنجا همراه با فرقه‏اى بود، به "راولو" مى‏آید او در راولو به کار بافندگى پرداخت و تنها سرگرمى‏اش سکه‏هاى بود که آنها را به خاطر کارش دریافت مى‏کرد. اما شبى "دانستان کاس" برادر "گادفرى کاس" سکه‏ها را دزدید و نا پدید شد و البته کسى از این ماجرا با خبر نشد "سیلاس"که از این موضوع بسیار ناراحت بود و امید داشت که سکه هایش را دوباره به دست آورد به طور ناگهانى در شب کریسمس، دهتر بچه‏اى با موهاى طلایى را در کلبه‏اش مى‏بیند و تصمیم مى‏گیرد آن دختر بچه را که "اپى" نام داشت بزرگ کند.

متن کامل

"سلانس مارنر" بافنده تنهایى است که بعد از اخراج از کلیسایى که در آنجا همراه با فرقه‏اى بود، به "راولو" مى‏آید او در راولو به کار بافندگى پرداخت و تنها سرگرمى‏اش سکه‏هاى بود که آنها را به خاطر کارش دریافت مى‏کرد. اما شبى "دانستان کاس" برادر "گادفرى کاس" سکه‏ها را دزدید و نا پدید شد و البته کسى از این ماجرا با خبر نشد "سیلاس"که از این موضوع بسیار ناراحت بود و امید داشت که سکه هایش را دوباره به دست آورد به طور ناگهانى در شب کریسمس، دهتر بچه‏اى با موهاى طلایى را در کلبه‏اش مى‏بیند و تصمیم مى‏گیرد آن دختر بچه را که "اپى" نام داشت بزرگ کند. "گادفرى" که با زنى به نام "نانسى" ازدواج کرده بود و فرزندى هم نداشت به آنها خیلى محبت مى‏کرد روزى "گادفرى" و همسرش نزد سیلاس آمدند تا "اپى" را به خانه خود ببرند. آنها گفتند که "اپى" دختر گادفرى است اما اپى این پیشنهاد را قبول نکرد و پس از ازدواج نیز همچنان با سیلاس زندگى کرد

توضیحات:
Submitted by baharg on