هیزم شکن فقیر هفت پسر دارد. آخرین پسرش به اندازهی انگشت کوچک دست است. به همین سبب اسم او را انگشت کوچکه مى گذارند. هیزم شکن به سبب فقر زیاد تصمیم مى گیرد پسرانش را در جنگل رها کند. انگشت کوچکه با سنگریزههایش مسیر را علامت گذارى مى کند و با برادرانش به خانه برمی گردد. بار دوم انگشت کوچکه خرده نانهایی در مسیر می ریزد، اما پرندگان آن ها را مى خورند. برادران پس از مدت زیادى سرگردانی به خانهی مرد شرور آدم خواری می رسند، ولى سرانجام از دست او فرار می کنند و کیسهی طلاى مرد را برمی دارند و نزد پدر و مادر خود برمى گردند.
انگشت کوچکه
حقوق کودک:
ناشر پایگاه:
نشریه:
پدیدآورنده پایگاه:
کتاب پایگاه:
گالری پایگاه:
گونه پایگاه:
برچسب:
فایل ها:
پایگاه ها:
منابع
متن کامل
هیزم شکن فقیر هفت پسر دارد. آخرین پسرش به اندازهی انگشت کوچک دست است. به همین سبب اسم او را انگشت کوچکه مى گذارند. هیزم شکن به سبب فقر زیاد تصمیم مى گیرد پسرانش را در جنگل رها کند. انگشت کوچکه با سنگریزههایش مسیر را علامت گذارى مى کند و با برادرانش به خانه برمی گردد. بار دوم انگشت کوچکه خرده نانهایی در مسیر می ریزد، اما پرندگان آن ها را مى خورند. برادران پس از مدت زیادى سرگردانی به خانهی مرد شرور آدم خواری می رسند، ولى سرانجام از دست او فرار می کنند و کیسهی طلاى مرد را برمی دارند و نزد پدر و مادر خود برمى گردند.
توضیحات: