مجموعه ى دو داستان: "آلیس در سرزمین آئینهها"، آلیس در گوشهی مبل بزرگی نشسته و در حالت نیمه خواب با گربه کوچولوی سیاهش بازی میکند. سپس به دنیای پشت آینهها که همه چیز در آن بر عکس دیده میشود میرود و به سرزمین مهره های شطرنج وارد می شود. او در آنجا با ملکه ها و شاه هان، سربازان و اسبها که لباس به تن دارند و کارهای عجیب و غریب میکنند و ترانه های شگفت انگیز میخوانند، آشنا میشود. سرانجام وقتی به خانهی هشتم مهره ها می رسد پی می برد که تاجی از طلا بر سر دارد و ملکه شده است.
آلیس در سرزمین آینه ها و سرگذشت آدمک فندق شکن
مجموعه ى دو داستان: "آلیس در سرزمین آئینهها"، آلیس در گوشهی مبل بزرگی نشسته و در حالت نیمه خواب با گربه کوچولوی سیاهش بازی میکند. سپس به دنیای پشت آینهها که همه چیز در آن بر عکس دیده میشود میرود و به سرزمین مهره های شطرنج وارد می شود. او در آنجا با ملکه ها و شاه هان، سربازان و اسبها که لباس به تن دارند و کارهای عجیب و غریب میکنند و ترانه های شگفت انگیز میخوانند، آشنا میشود. سرانجام وقتی به خانهی هشتم مهره ها می رسد پی می برد که تاجی از طلا بر سر دارد و ملکه شده است. پس از آن که در ضیافت عجیب و غریب ملکه ها شرکت می کند، از خواب بیدار می شود و می فهمد که در تمام این مدت در خواب، در دنیای آینه ی دیواری بوده است؛ "سرگذشت آدمک فندق شکن"، فریتس و مری در شب کریسمس یک آدمک فندق شکن هدیه مىگیرند. فندق شکن نیمه شب جان مىگیرد و در جنگ میان اسباب بازىها و موشها، رهبرى اسباب بازى ها را بر عهده مىگیرد. سپس روشن مىشود که او یک شاهزاده است و موش جادوگرى او را به شکل فندق شکن در آورده است. فندق شکن پس از شکست دادن موش ها به شکل انسان در مىآید و با دختر داستان ازدواج مىکند و او را به سرزمین خوراکى هاى خوشمزه می برد.